Donnerstag, 29. Mai 2014

father is LOVE

من از پنجره چشمهای زیبای تو
نوری دلپذیر و نشاط انگیز می بینم؛
که با چشمان تاریکم
هر تلاش برای دیدنش بی حاصل است....
من به نیروی پای های استوار تو
می توانم بارهایی را بر دوش کشم
که با پای های لنگ خود نمی توانم برد؛
من با بالهای تو پرواز می کنم
زیرا از خود بال و پری ندارم؛
من با نسیم روح تو به سوی بهشت سیر می کنم؛
و با ارادة توست که رنگم می پرد،
یا سرخ می شود؛
من با حضور تو در آفتاب سوزان
خنک و آسوده ام؛
و همراه تو در زیر برف و بوران احساس گرمی می کنم.
اراده من در اراده تو محو است؛
اندیشه های من در آغوش تو زاده می شوند
و کلمات من از نفس تو نشأت می گیرند.
من به ماه می مانم
که چشمها قرص درخشان آن را نخواهند دید
مگر هنگامی که با خورشید مقابل شود.

“ Love The Light-Giver “
With your fair eyes a charming light I see,
For which my own blind eyes would peer in vain;
Stayed by your feet the burden I sustain
Which my lame feet find all too strong for me;
Wingless upon your pinions forth I fly;
Heavenward your spirit stirreth me to strain;
E’en as you will I blush and blanch again,
Freeze in the sun, burn’ neath a frosty sky.
Your will includes and is the lord of mine;
Life to my thoughts within your heart is given;
My words begin to breathe upon your breath:
Like to the moon am I, that cannot shine
Alone; for lo! our eyes see nought in heaven
Save what the living sun illumineth.
Michael Angelo